"انقلاب"، چرا؟ "حکومت"، چرا؟
بمناسبت میلاد امیرالمومنین ع و دهه فجر _ بهمن ۱۴۰۱
بسمالله الرحمن الرحیم
عرض سلام محضر خواهران و برادران عزیز.
به مناسبت سالگرد انقلاب دهه فجر و به مناسبت شما خواهران و برادران عزیز که مشغول خدمت هستید فرمودند انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را در این گام بعدی (گام دوم) میشود حفظ کرد و چگونه میشود؟ و بهترین شاخص تعریف دولت اسلامی است. از اول انقلاب با همین هدف شروع شد. من یادم هست اولین شهیدی که در تظاهرات مشهد دادند دوتا شهید که آن روز شهید شدند شهید هاشمینژاد در مدرسه نواب نزدیک حرم صحبت کرد جمعیت که پایش را به زمین میکوبید شعار میداد "برابری، برادری، حکومت عدل علی". انقلاب اینطوری شروع و اینطوری شهید دادند. بعد استقلال آزادی، جمهوری اسلامی، که بعدها امام(ره) مدل آن را تعیین کرد که از نوع جمهوری اسلامی بگویید. ما هر سال سالگرد انقلاب (دهه فجر) و الآن باید دائم خودمان را چک کنیم و ما هر سال ببینیم که نسبت به این شعارها از سال قبل دورتر شدیم یا نزدیکتر؟ مطالباتی که در قانون اساسی مطرح شده و شعارهایی که برایش سیصدهزار خانواده ولو برای خدا ولی از همه چیزشان دست شستند با خودشان نگویند که یک عدهای شهید شدند و به جایش یک عده دیگر میآیند در مسئولیتهای حکومتی نوبت به نوبت، خروجی برای ملت چیست؟ یک بنده خدایی میخواست گوسفندهایش را از توی طویله بیرون بکشد نمیآمدند یک کمی علف جلوی اینها گرفت آمدند نداد، گفت حالا که وقت غذا نیست! علفها را باز آن بالا گذاشت. امام(ع) به او گفتند که به حیوان دروغ گفتی؟ گفت مگر حیوان هم راست و دروغ دارد؟ فرمودند که نفهمید که تو چه گفتی؟ به تو اعتماد نکرد؟ بیرون نیامد؟ و تو به او ندادی. خیانت از دروغ گفتن به حیوان شروع میشود و بقیهاش کمکم توجیه میشود. به ظواهر هم نیست. این آقایی که پریروز اعدامش کردند را جای داغ مُهرش را روی پیشانیاش دیدید؟ سابقه جبهه داشت، رده امنیتی و دفاعی کشور، دو میلیون یورو به او فقط انگلیسیها پول داده بودند! حالا وسوسه نشوید بگویید رقمش بد نیست! یک ویلا در لندن، یکی هم اتریش، یکی هم سواحل اسپانیا، و تابعیت انگلیس، یقهاش را هم اینطوری میبست! من هرچه محکم پیشانیام را به مُهر میزنم این داغ نمیآید نمیدانم چه کار میکنند که سهتا سهتا میآید. صدتا اسم بچههای هستهای را به اینها داده بود یکی هم همین شهید فخریزاده بود. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند که اول که به حکومت آمدند به مردم گفتند شما این حقوق را دارید اینها را از من مطالبه کنید من در برابر شما وظیفه دارم. اولاً فرمودند ببینید من چطوری در دارالحکومه میروم؟ آن موقع کاخی که نبود، اگر وقتی بیرون آمدم دیدید یک ثروت و امکاناتی بهم زدم «فأنا خائن» من خائن هستم بدانید که من خائن هستم. یعنی به من هم نظارت کنید. یعنی هرکس وارد حکومت اسلامی میشود گدا میآید میلیاردر میرود این خائن است. هرکس گدا میآید و میلیاردر میرود خائن است. امیرالمؤمنین(ع) فرمود «و أنا من خائنین» من هم یکی از خائنین هستم. یعنی به من هم نظارت کنید اگر دیدید من هم اینطوری شدم یعنی من هم خائن هستم. ما یکسری مسئولین داشتیم دهه 60 انقلابی و فداکار بودند دهه 90 میلیاردر بودند و دیگر انقلابی نبودند از رابطه با آمریکا و به رسمیت شناختن اسرائیل، بد بودن این شعارها، ایدئولوژی بس است! خسته شدیم! شکمها جلو آمد! امکانات، سفر خارج! حقوق دلاری، این با آن کانال بزن و آن با این کانال بزن، مثل همین جاسوس، خیانت اینها کمتر از آنها نیست آن مذهبی که میگوید به حیوان نمیتوانید دروغ بگویید و به انسانها اجازه نمیدهد که به حیوانات دروغ بگویند، آن مذهبی که میگوید محال است مشکلات مردم را حل نکنید و اهل بهشت باشید! صدها روایت با این مضمون داریم که بهشت دوتا شرط دارد یکی ایمان به خداست این حرفها را قبول داشته باشد و دوم باید نوکر مردم باشید. باید مشکلات مردم را حل کنید. امام(ع) فرمودند که هرکس صبح را شب کند و مشکل چند نفر را که اصلاً نمیشناسد چه کسی است حل نکند، شیعه ما نیست. فرمودند دوستدار و طرفدار ما هستید شیعه نیستید. شیعه هر روز باید مشکل یکی دو نفر را حل کند. همسایه، آشنا، اصلاً یک کسی را نمیشناسی، مشکل مالیاش را میتوانی حل کنی. مشکل دعوایی، طلاقی، چیزی دارد حل کنید، اجاره خانه، جهیزه بچهاش، طلاق میخواهد بشود، اصلاً طرف افسرده شده، برو شادش کن. پیامبر(ص) فرمودند حق ندارید هیچ روزی را بدون صدقه شب کنید. طرف گفت ما خودمان گداییم صدقه نداریم بدهیم پیامبر(ص) فرمود صدقه، فقط پول نیست. یک انسان غمگین را شاد کنید این صدقه است. یک خانوادهای که در مشکل افتاده برو به آنها امید بده. در خیابان داری میروی خار و زباله ریخته از سر راه مردم بردار رد نشو. پیامبر(ص) فرمودند همه اینها صدقه است. فرمودند اگر در جمعی نشستی سه – چهار نفری یک عدهای آمدند دیدند با هم دارند میگویند و میخندند یک نفر هم ساکت آنجا نشسته فرمودند چرا اینطوری تنها نشسته، گفتند آقا این ناشنوا کرولال است، گفتند ایشان نمیشنود. پیامبر(ص) فرمودند وقتی نمیشنود و نمیبیند شما به چه حقی در اتاق با این نشستید میگویید و میخندید؟ این توهین به این نیست؟ اذیتش نمیکند؟ اصلاً ممکن است با خودش فکر کند شما دارید این را مسخره میکنید. گفتند خب آقا ما چه کار کنیم کر و لال است؟ پیامبر(ص) فرمودند هرچه را میگویید با زبان اشاره به او تفهیم کنید. فرمودند تفهیم مطلب به کر و لال صدقه است. حالا این را به مردم معمولی گفتند آنهایی که یک مسئولیتی در حکومت دارند دارند این صدقه که مستحب نیست واجب است، به یکی از مسئولینشان که دستشان شُل بود و خبرهایی از او آمده بود، امیرالمؤمنین(ع) به او گفت شما داری چه کار میکنی؟ این خبرهایی که رسیده، مسئولیت را به فلانی بسپار، حساب و کتابهایت را بردار سریع به کوفه بیا کارت دارم. باید به خودم جواب بدهی. او پناهنده شده رفت به کانادا و آمریکای آن موقع، به معاویه پناهنده شد، گفت من اینقدر به حکومت شما خدمت کردم این جواب من شد؟! پناهنده شد رفت. حضرت امیر(ع) به او نامه نوشتند و پیام دادند که اگر دست من به تو برسد با همان شمشیری تو را خواهم زد که هرکس را با او زدم به جهنم رفت. اگر حسن و حسین هم این کاری که تو کردی میکردند دست آنها را هم قطع میکردم. به یکی دیگر از مسئولینشان گفتند که شما فکر نکن شما هر کاری که میکنید مسئولیت آن فقط با توست، من هم با تو در این مسئولیت شریک هستم چون من تو را اینجا گذاشتم هر غلطی میخواهی بکنی هم در دنیا و هم در آخرت من باید جوابگو باشم چه کار داری میکنی؟ درست گزارش بده که داری چه کار میکنی؟ فرمودند هرکس مسئولیتی را در حکومت به عهده میگیرد و به آن کاری که تعهد کرده، آن کار را درست انجام نمیدهد یا انجام نمیدهد یا درست انجام نمیدهد، حقوقی که میگیرد حرام است، مثل دزدی و زدن بانک است! اینها که میگویم همه روایات تعریف دولت اسلامی است. حضرت امیر(ع) فرمود خط قرمز ما حدود الهی و حقوق مردم است هرکس که میخواهد باشد. مرز توحید عملی و شرک عملی اینجاست. فرمودند در حکومت دینی و دولت اسلامی، حرمت مسلمان، حرمت آدمها، آبروی آدمها، حرمت و حقوقشان بر همه چیز مقدم و از همه چیز مهمتر است. حضرت امیر(ع) فرمودند رعایت حقوق مردم از نظر پیامبر(ص) اهمیت آن به اندازه خود توحید است. موسیبنجعفر(ع) که به ایام شهادت ایشان نزدیک میشویم در حج بودند به کعبه رو کردند و فرمودند که از تو عزیزتر و مهمتر کجا؟ چی؟ اما بگذار بگویم که حقوق آدمها و حرمتشان از تو هم مقدستر است. یعنی فرمودند اگر یک ارباب رجوع به وزارتخانه و ادارات میآید به حق خود نرسد یا امروز میتوانید کار او را حل کنید بگویید برو فردا بیا یا... این مثل این میماند که رفتی روی دیوار کعبه لجن مالیدی، همان قدر گناه دارد بلکه بیشتر. یعنی همین آدمهایی که گاهی به ادارات میآیند کسی درست جوابشان را نمیدهد تکلیفش را نمیداند گاهی به او توهین میشود مسخرهاش میکنند جوابش را نمیدهند کسی پاسخگو نیست یا شخصی که پشت میز است به او قولی داده اما عمل نمیکند، امام(ع) فرمودند این کمتر از این نیست که زباله به دیوار کعبه بمالی. اینقدر تک تک آدمها مهم هستند. حقوق مردم با توحید و با اخلاص گره خورده و در آن ردیف است. همان اول امیرالمؤمنین(ع) که خودش دولت اسلامی است به مردم گفت من این وظایف را در برابر شما دارم و شما حق دارید و باید از من بخواهید و هرجا خلاف دیدید من را امر به معروف و نهی از منکر کنید. با این که علی مرتکب منکر نمیشود. این فرمایش حضرت امیر(ع) است. چون جای این حدیثها در همین مسجد ریاست جمهوری است. ای مردم! این از اولین سخنرانیهای حضرت امیر(ع) است که شما در نظام اداری و مدیریتی ما، باید یک نظام حقوقمدار باشد اگر خدا را قبول دارید و دینی هستید مردم باید راضی برگردند. آن زمان با آن بوروکراسیها هزار سال پیش در آن جامعه حضرت امیر(ع) مأمورین مخفی گذاشته بوده که مردم که وقتی از یک نهاد حکومتی مثل دکهالقضاء از پیش قضاء بیرون میآمدند یا از پیش تقسیم بیتالمال بیرون میآمدند دوتا کوچه آن طرفتر از آنها میپرسیدند که آنجا رفتی از تو رشوه میخواست؟ با تو چطوری برخورد کرد؟ درست جواب تو را دادند یا نه؟ از مردم سؤال میکردند، هزار و چند سال پیش در یک جامعه قبیلهای. همین الآن در دنیا بعید میدانم اینطور فوری از جایی بیرون آمده بپرسند که همانجا سریع رسیدگی کنند. بعد نهادهای مدیریتی که خودشان با خودشان تکلیفشان معلوم نیست. ما الآن 4 – 5 میلیون کارمند داریم، در دنیا اول هستیم! با خانوادهها 20- 30 میلیون آدم میشود یعنی بیش از یک سوم ملت ایران حقوقبگیر دولت هستند هیچ جای دنیا اینقدر نیست. یکی از رفقا میگفت در ژاپن کل کارمندهای اداریشان 250 هزار نفر بیشتر نیست! بعد کارآمدی چقدر است؟ یعنی فلان اداره، فلان وزارتخانه، فلان مؤسسه وظیفهاش این است که این 3تا کار را باید انجام بدهی، همین 3تا کار را چقدر درست و دقیق انجام میدهد؟ یک اصل دولت اسلامی نظارت دقیق درست علمی است. یک اصل آن این است که هرکسی هر مسئولیتی قبول کرده، هر سال و هر ماه باید جواب بده که چه کار کردم؟ اینقدر بودجه، این سهتا وظیفه را داشتی، این تعداد کارمند بود، باید این 4تا کار را میکردی چرا نکردی؟ چرا درست این کار را نکردی؟ روایات ما میگوید دولت اسلامی اینطوری است. میگوید اگر کسی شایستهترین شخص برای یک مدیریتی نباشد و مسئول آن کارش بکنی هم آن کسی که او را آنجا گذاشته جهنمی است هم آن کسی که خودش میداند صالحترین فرد نیست و قبول میکند جهنمی است. روایات پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) در باب دولت اسلامی اینهاست. اگر کسی یک مسئولیتی دارد خودش میداند آدم صالحی هست اما صالحترین آدم نیست. میداند که فلانی و فلانی از من در این کار واردتر هستند و بیشتر میتوانند خدمت کنند. خودش هم نمیگویند برود دنبالش به او پیشنهاد کردند این میداند و قبول کرد. پیامبر فرمودند: «فقد خان الله و رسوله و المؤمنین» به خدا خیانت کرده، به پیامبر خیانت کرده، به کل جامعه دینی خیانت کرده است. آدم داری برایش شغل درست میکنی؟ در صورتی که باید برعکس باشد باید کاری باشد برایش دنبال آدم بگردی. نه این که بگویی یک تعدادی هستند برای اینها یک کاری درست کنیم هر کدام را یک جایی رئیس بگذاریم! اینطوری نیست، عکس آن است. اصالت با ملت است، حکومت و دولت نوکر ملت است. اصل این است که ملت و حقوقشان و مشکلاتشان چیست؟ برای حل اینها این صلاحیتها لازم است حالا بگردیم صالحترین افراد را برای این کار پیدا کنیم. هم از نظر ایمانشان، صلاحیتشان که آدم دزد اهل اختلاس و رشوه و کثافتکاری نباشد هم آدم فهمیده و باعرضهای باشد. من خواهش میکنم این حدیثی که الآن میخواهم بخوانم دقت کنید شاید اینطور احادیث را نشنیده باشید. امام صادق(ع) فرمودند از نظر من، مدیر فاسد با مدیر بیعرضه برای من مساوی است. «]سواء[ ما أبالی إِلَى مَنِ اِئْتَمَنْتُ خَائِناً أَوْ مُضَیِّعاً» به چه کسی اعتماد کردی؟ مسئولیت را به چه کسی داری میسپاری؟ خائن باشد، دزد و جاسوس و فاسد باشد یا نه آدم پاک و درستی است ولی مضیّع است، مضیّع یعنی کسی که کار را ضایع میکند! شما اینجا مسئولیت را 7- 8، 10 سال است قبول کردی و 10 سال است اینجایی، تو باید این کارها را میکردی، اینجا باید اینقدر در این مسیر مصرف میشد این هم خروجیاش بود. این که داری تحویل میدهی چیست؟ بله آقا نشد! هم آن مدیر را باید شلاق زد کسی که این را گذاشته و میگذارد سالها اینجا بماند هم باید خودش را شلاّق زد! این میشود دولت اسلامی. حقوقش را باید قطع کنی. یک پروژه عمومی از بیتالمال برداشته رفته کلاً پروژه را از بین برده، ضایع کرده، یک عالمه خسارت زده، قرار بوده تو بروی آب فلان شهر را درست کنی، اشتغال فلانجا را درست کنی، مشکل فلان کشاورزی را حل کنی، رفتی آمدی دست از پا درازتر، بله یک کارهایی کردیم نشد، موانعی بود، موانعی بود؟ کل حقوقی که در یک سال تو گرفتی باید از تو بگیرند. دولت اسلامی! حکومت اسلامی! اگر کسی در یک مسئولیت اداری مردم آمدند مشکل آنها را حل نکند بعد بنشیند ذکر بگوید معصیت است! ذکر تو نوکری مردم است! ذکر تو این است که هیچ بچه یتیم و هیچ کودک بیسرپرستی ضایع نشود. پیامبر(ص) فرمودند اگر شهری باشد که کودکانی در آن شهر باشند گریه میکنند کسی به دادشان نمیرسد آن شهر و آن جامعه نفرین شده است. فرمودند بر ساکنان آن شهر. اگر در یک شهری بیمارانی هستند که دارد از درد میمیرد نمیتواند برود هیچ کس هم کارش ندارد همه از کنار او رد میشوند. فرمودند لعنت به آن شهر، آن شهر جهنمی است. میخواهد مذهبی باشد یا غیر مذهبی باشد. در باب دولت اسلامی، حضرت امیر(ع) فرمودند: حق شما بر من است 1) من با همه ظرفیتم باید به شما خدمت کنم نه با بخشی از ظرفیت! چون فرمودند که از هیچ نصیحت و خیرخواهی دریغ نکنم. چون نصیحت در فارسی، ما خیال میکنیم کسی که کسی را اندرز و پند میدهد ما به این نصیحت میگوییم مثلاً معلم شاگردش را نصیحت میکند. نصیحت در لغت عرب به این معنا نیست. نصیحت یعنی خدمت و خیرخواهی. امیرالمؤمنین(ع) به مردم فرمودند که من باید با تمام ظرفیت در جهت منافع و تأمین حقوق شما، در خدمت شما باشم این یک حق شما بر من است و وظیفه من است. هیچ فرصت و امکاناتی را من نباید هدر بدهم همه چیز برای شماست، همه چیز برای خداست خدا فرموده باید همه چیز در خدمت مردم باشد. مدیران، رؤسای مردم نیستند بلکه نوکران مردم هستند. این هم جمله پیامبر(ص) است. پیامبر(ص) فرمودند: «رئیس القوم خادمهم» ما تقسیمبندی مدیریتی و تشکیلات داریم بالاخره یک رئیس و فرمانده است، یکی مدیر است یکی باید اطاعت کنیم، نظم و برنامهریزی داریم اما رئیس هر تشکیلات باید نوکر و خادم آنها باشد و فرمودند باید زندگیاش مثل آنها باشد. امیرالمؤمنین که بالاتر میگوید، - ما جرأت نمیکنیم بگوییم – ایشان فرمود هر کسی که مسئولیتی قبول میکند و در دولت اسلامی در ردة امامت و حاکمیت قرار میگیرد باید در حد ضعفاء و فقرای آن جامعه زندگی کند. چون خودشان اینطوری بودند. بعد یک کسی آمد به ایشان گفت آقا این چه زندگیای است؟ این گدایان که بهتر از شما زندگی میکنند؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمود من باید طوری زندگی کنم که این گداها و بردهها دلشان به حال من بسوزد! این دولت اسلامی میشود. بعد فرمودند شماها مثل من نمیتوانید بشوید ولی هر کدام در حد توانتان کمک کنید. مردم نباید احساس کنند که اینهایی که در این سه قوه هستند اینها سر قدرت و ثروت مسابقه گذاشتند و میخواهند بارشان را ببندند ما معلوم نیست تا چند وقت دیگر اینجا هستیم؟ یک وقت دیدید رئیس عوض شد ما را از اینجا بیرون کردند دیگر فرصت نیست! تا هستیم بارمان را ببندیم! این هم جمله امیرالمؤمنین(ع) در فرمان مالک است، فرمود به نیروهایت حالی کن که رزق شما دست خداست، به خودتان نگویید که من معلوم نیست تا کی اینجا باشم و مدیر باشم تا هستم بارم را ببندم شاید فردا من را از اینجا برداشتند من چه کار کنم؟ حضرت امیر(ع) به مالک میفرمایند که نیروهایت را تربیت کن، آدم کن، بگو شما مسلمان و مؤمن هستید، فرق مسلمان و کافر در کلمات و مناسک نیست بلکه در سبک کار و سبک زندگی و تصمیم گرفتن است.
در یک عبارت دیگر به مالک در باب دولت اسلامی فرمودند هرکس قدرت تحمل فحشهای مردم را ندارد مسئولیت قبول نکند خیلی کار سختی است. امیرالمؤمنین(ع) در دولت اسلامی به مالک میفرمایند نیروهایت را طوری تربیت کن که وقتی مردم به آنها حتی توهین بکنند اینها یک ذره از انگیزهشان برای این که به همانها خدمت کند نباید کم بشود. بگوید تو به من فحش میدهی ولی من به تو خدمت میکنم چون من برای خدا دارم خدمت میکنم تو میخواهی فحش بده میخواهی نده! چون من از تو که چیزی نمیخواهم طرف من خداست. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند دولت اسلامی اینگونه است. فرمودند به نیروها و کارگزارانت یاد بده با مردم با لبخند روبرو بشوند با چهره باز. یعنی مردم که توی یک سازمان حکومتی میروند به چهره آن مسئول و اداره که نگاه میکند با خودش بگوید مشکل من هم اگر حل نشد اقلاً با آنها حال کردیم، توهین نبودند، بیادب نبودند. همه اینها تعریف دولت اسلامی است. دهه فجر باید اینها را گفت. فجر یعنی اینها، اگر اینها نباشد که فجر نیست زجر است. بعد آن سیصدهزار خون برای اینها ریخته شد. بعد فرمود که مسئولین حکومت دینی باید یاد بگیرند که با مردم متواضع و مؤدب باشند. حق ندارید پشت میز بنشینیم بگوییم اینطوری کن، آنطوری کن، شد شد نشد نشد! حق ندارید در حکومت دینی و اسلامی اینطوری حرف بزنید اگر این کار را بکنید دولت سکولار و دولت کفر هستید. فرمود جلوی مردم بخصوص آنهایی که از پشت کوه میآیند هیچ کس را نمیشناسند و هیچی بلد نیستند نه سواد دارد نه میداند قانون چیست اصلاً نمیداند کجا باید برود شاید اصلاً اداره را اشتباهی آمده امیرالمؤمنین(ع) فرمودند مخصوصاً آنها، «الله الله» خدا خدا در مورد ضعفاء و فقرا و مساکین، طبقه پایین «طبقه السفلی» طبقه سفلی، یعنی پایینترین طبقات مردم که کسی اینها را اصلاً آدم حساب نمیکند، فرمودند اگر اینها در جلسهای باشند بلند شوند بیرون بروند اصلاً کسی نمیفهمد که اینها رفتند! اینها را کسی آدم حساب نمیکند. اگر دنبال خدا میگردید خدا پیش آن آدمهاست، همانهایی که هیچ کس آدم حسابشان نمیکند خدا آنجاست، فرمودند به مسئولین حکومت اسلامی بگو باید در هفته، در ماه، خارج از وقت اداری یک وقتی بگذارید و پیش محرومترین طبقات بروید، در کلبه آنها بروید و کنار آنها روی خاک بنشینید حالا تعبیر میگوید برو کنار بردگان و کنار آنها بنشین. باید کنار آنها بروید با آنها حرف بزنید و مشکلات واقعی را بفهمید نه مشکلات فرضی را. دولت اسلامی، دولتی است که تشویق و تنبیه در آن درست صورت بگیرد. فرمودند که نکند با تمام کارمندانت مساوی برخورد کنی؟ بعضیها صادق هستند، فداکارند، جهادی هستند، اصلاً وقت اداری و کارت ورود و خروج ندارند، مجاهد هستند، شب و روز ندارند، بعضیها هم لاشی هستند! طرف گفت شما سر وقت برای چه دارید جدول حل میکنید؟ گفت چون سروصدا زیاد است نمیشود خوابید! اگر سروصدا نبود که میخوابیدیم! مردم را آدم حساب کردن. نمیشود موقع انتخابات مردم را آدم حساب کنیم ولی وقتی که توی اداره و دادگاهها میآیند آنها را حساب نکنیم! میگویند طرف رفته بوده آفریقا یک عده آدمخوار آمدند دویدند دنبالشان فرار کرد رفت بالای درخت، گفتند بیا پایین! گفت برای چی؟ گفتند چون ما آدمخواریم! گفت حالا موقع خوردن که شد ما آدم شدیم؟! وقتهای دیگر که ما را آدم حساب نمیکنید، حالا که میخواهد ما را بخورد ما شدیم ردیف اول آدمها. دولت اسلامی، مجلس اسلامی، دستگاه قضای اسلامی، حکومت اسلامی میشود حکومتی که انسان را و آدمها را، مخصوصاً آنهایی که کسی جواب سلامشان را نمیدهد فرمودند آنها از همه مهمتر هستند اول سراغ آنها بروید که از همه ضعیفتر هستند حتی اینها نمیدانند چه حقوقی دارند؟ بلد نیستند حرف بزنند – همه اینها در روایات هست – فرمودند: 1) از من باید بخواهید که شما که رئیس شدی، مدیر شدی، داری چه کار میکنی؟ من باید به شما بگویم من با حداکثر ظرفیت دارم به شما خدمت میکنم. فرمودند این یک حق شما بر من است. 2) بیتالمال را درست و عادلانه توزیع و تقسیم کنم. شما باید این را از مطالبه کنید که امکانات و حقوق را چطوری دارید توزیع میکنید؟ حقوق نجومی و امکانات را چطوری دارد توزیع میشود؟ به چه کسانی میدهید چقدر چرا؟ اصلاً تو داری چه کار میکنی که اینقدر حقوق میگیری؟ فرمودند به هر مبلغی که حقوق میگیرید اگر به همان اندازه مشکلات مردم را حل نکنید حقوقتان حرام است. فرمودند با نیروهایت مساوی برخورد نکن آنها که فداکارترند بیشتر دوستشان داشته باش تشویقشان کن. آنهایی که لاشیبازی درمیآورند و همینطور نشسته میگوید چه زمانی وقت اداری تمام میشود برویم! او دارد گریه میکند میگوید من دارم از آن طرف مملکت بلند شدم آدم با مینیبوس و اتوبوس و بچه کوچک، جا ندارم کنار خیابان خوابیدم، جان مادرت این مشکل ما را حل کن، میگوید پای مادر را وسط نکش، نگاه کن وقت اداری تمام شده! این درست نقطه مقابل و خلاف آن چیزی است که حضرت امیر(ع) میگویند. به ایشان گفتند که آقا شما که روزها مدام مشغول خدمت به مردم هستید شبها هم که بیدار هستید دائم در حال سجده و دعا هستید چند ساعت وقت دارید خب درست بخوابید شما مدام این چند ساعت را هم شما مدام در رختخواب پهلو به پهلو میشوید! حضرت امیر(ع) فرمودند که من، همین که احتمال میدهم امشب نکند یک خانوادهای آن طرف کشور اسلامی از گرسنگی خوابشان نمیبرد من دیگر خوابم نمیبرد نمیتوانم بخوابم – اینها در نهجالبلاغه هست – اینها در کوفه و عراق هستند فرمودند با خودم میگویم «لعلّ» نکند شاید «فی الحجاز أو...» در حجاز یا یمامه آن طرف، نکند امشب خانوادههایی باشند که از گرسنگی خوابشان نمیبرد من دیگر نمیتوانم بخوابم. طرف میگوید ما علی را در دوران خلافتش دیدیم غیر از این که بازرس داشت خودش هم گاهی بیرون میآمد و در کوچه و خیابانها میگشت. ظهر داغ تابستان هم به زیرزمین رفته بودند کوچهها خلوت بود، میگوید من داشتم رد میشدم امیرالمؤمنین(ع) را دیدم که با چند نفر دارند در کوچه و خیابانها میروند. رفتم خانه، ناهار و استراحت، چند ساعت آمدم دوباره بروم دیدم باز در یک کوچه و خیابان دیگری دارند میروند، رفتم دیدم خسته شدند زیر سایه درختی کنار دیوار امیرالمؤمنین(ع) نشسته است. آمدم جلو گفتم آقا چه خبر است؟ مدام شما در کوچه و خیابان هستید چه کار میکنید؟ خلاصه این که وقت اداری تمام شده! کارتتان را بزنید به خانه بروید! امیرالمؤمنین(ع) فرمودند میگردم ببینم نکند یک بردهای، اسیری، یک بچه یتیمی، یک آدم نابینایی، فلجی، بیماری، نکند در کوچه و خیابانها مانده و نکند صدایش به من نرسیده است. این میشود دولت اسلامی. پیامبر(ص) فرمودند در حکومت اسلامی مدینه هرکس گزارشی به من برساند که فلانجا فلان مشکل هست من خودم برایش شخصاً دعا میکنم و مورد رحمت خداست، مشکلات مردم را هرچه دقیقتر باید بفهمیم نباید عقب بمانیم. دشمن از ما زودتر بفهمد که مشکل چیست بیاید سوار بشود! نباید زخم ایجاد شود، اگر شد نباید بماند کهنه بشود عفونی بشود که مگس و کرم بیفتد. نباید بگذارید زخم بشود اگر شد نباید بگذارید عفونی بشود. – آدم نمیداند واقعاً کدام این احادیث را بگوییم چون هیچ کدام را عمل نمیکنیم، کدامهایش را نگوییم. البته ما که میگویم بعضیها عمل میکنند ولی اینها باید سیستماتیک بشود- راجع کارآمدی؛ این که امام صادق(ع) فرمودند مساوی است که شما آدم خائن دزد و فاسدی باشی یا آدم خوب و پاکی هستی اما بیعرضهای، مضیّعی، کار را ضایع کردی، مردم را بیچاره کردی، فلانجا قرار بود مشکلشان را حل کنی، استاندار آنجا بودی، شهردار آنجا بودی، مدیر برق بودی، گاز بودی، ولی چرا اینطوری عمل کردی؟ یک وقتی یک مشکلی هست ولی دست تو نیست قصور است، آن بحث دیگر است باید شما را کمک کنند. یک وقتی تنبلی و تقصیر است.
یکی وقتی رهبری فرمودند که مسئولین سه دستهاند و در برابر آنها سهتا موضع باید داشت، 1) یک عده نمیدانند باید آنها را آگاه کرد. 2) یک عده نمیتوانند باید کمکشان کنیم. 3) یک عده نمیخواهند! آنها را باید بیآبرو کنید و افشایشان کنید. البته آنهایی که نمیدانند و نمیتوانند نباید مسئولیت قبول کنند اما اگر کس دیگری نبود و خودش هم میگوید من نمیتوانم مشکل را کامل کنم اما میگویند از باب واجب کفایی، الآن کسی را نداریم باید بیایی. خیلی خب حالا آمدم یک جاهایی هم ضعیف است باید کمکش کنیم. همه یک جور نیستند. یک عدهای مریض هستند ما آنها را کاری نداریم ولی بچههایی که سالم و متدین هستند، میگویند از یک طرف میگویید امر به معروف و نهی از منکر، و نظارت بر مسئولین و نهادهای حکومتی، از یک طرف ما تا میخواهیم حرف بزنیم میگویند تضعیف نظام کردید ما باید چه کار کنیم؟ چه باید بگوییم؟ حالا بعضیهایشان ممکن است طرف مریض باشد، عقلش کم است نمیفهمد که چه اهم است؟ چه مهم است؟ یا همین سهتا دسته مسئولین را از هم تفکیک نمیکنند، اصلاً خبر نمیکنند. باید حتماً نهی از منکر را انتقاد بکنید، هزینهاش را هم بپردازید بالاترین عبادت است، هم حفظ این نظام واجب است و هم مبارزه با فساد واجب است. دوتا واجب است. عاقل باشیم باید هر دویش را با هم جمع کنیم مدیران هم باید عاقل باشند این دوتا را با هم بفهمند. باید پاسخگو باشید باید توضیح بدهید، نباید بگذارید سوء ظن پیدا بشود، نباید بگذارید دشمن یک شایعهای بگوید مردم هم باور کنند بعد از یک مدتی هم رهبری بگوید.. با لاشیگری که نمیشود! یکی از رفقای ما میگفت من بچه بودم میخواستم سلمونی بروم میگفت نمیخواهد سلمونی بروم خودم بلدم بیا برایت آلمانی بزنم بعد موهایم را میزد خراب میشد بعد از ته میزد بعد میگفت ولش کن عوضش برزیلی زدم، خراب که میکرد میگفت برزیلی است. آقا ما این پروژه را برداشتیم، امکانات، طرحت غلط بود؟ درست بود؟ نظارت؛ که یک رکن دولت اسلامی است چقدر دقیق است؟ حکومت را برای چه میخواهید؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمود حکومت را برای خدمت به مردم میخواهیم. 3) فرمودند وظیفه سوم من؛ شما را آموزش بدهم تا سواد دینی و اجتماعی و علمی پیدا کنید، رشد علمی و فرهنگی. این هم وظیفه من است. من باید به شما آموزش بدهم، کمک کنم سطح فرهنگ جامعه بالا بیاید. این هم جواب آنهایی که میگویند دولت به فرهنگ و دین نباید کار داشته باشد! دولت فقط مسئول شکم و امنیت مردم است! نخیر آقا، آن دولت لائیک و سکولار است که میگوید بیتالمال و حکومت هیچ مسئولیتی در برابر دین مردم ندارد. چرا مسئولیت دارد. سهتا «ش» این است که هرسه تایش مسئولیت دولت اسلامی است. دولت مسئول است، حکومت مسئول است، یکی شکم است مردم باید سیر بشوند. دوم؛ شعور است. سطح شعور فرهنگی و دینی مردم باید دائم بالا برود. سوم؛ شرف. ممکن است دانشمند باشی، سیر هم باشی اما بیشرف باشی. راحت هستی! هیهات من الذله نداری، هر ذلتی را بپذیری. فرمود در سه حوزه مسئولین حکومت اسلامی باید در حد توانشان کار کنند. انتقاد میکنند چی؟ انتقاد حق همه است و واجب است منتهی دوتا شرط دارد: 1) اِشراف و 2) انصاف. اِشراف یعنی اطلاعات درستی داشته باشی. هیچی نمیدانی همینطوری یک شایعهای پخش شده یک خبر دروغی، آی فلانجا فلان است بعد بگویی همه اینها دزدند! خب این نه اشراف است نه انصاف است. بر چه اساسی میگویید؟ هیچی خالهام فلان جا این را گفت، در فضای مجازی هم عمهاش را گفته، اینجا دیگر تصمیمگیری میشود و معلوم میشود که کل نظام فاسد است! فساد در نظام یک چیز است فساد نظام یک چیز دیگر است. اگر یک موقع نظام فاسد بود که فساد از بالا به پایین بطور سیستماتیک بریزد علیه آن نظام باید انقلاب کرد. ولو اسمش جمهوری اسلامی باشد اما نظام، فاسد نیست، ولی فاسد در نظام هست، آدمهای فاسد در نظام هستند ولی اگر سیستم فاسد بود دهها نفر از مسئولین نباید در زندان میبودند. چند صد نفر، ولی در زندان هستند. باید دائم این بازدارندگی زیاد بشود و متخصص غیر متعهد اینطوری است بهتر دزدی میکند. بنابراین اینجا امیرالمؤمنین(ع) میفرماید حکومت در مورد دین و شعور مردم، فرهنگ و اخلاق اجتماعی، در مورد حجاب و در مورد همه مسائل مسئول هستند. فقط مسئول شکم نیستید، شعور و همه اینها، در مقابل دین و دنیای مردم مسئولیت دارید منتهی دخالت در مسائل دینی حتی دنیوی حدود دارد، به حریم خصوصی نباید کاری داشته باشید، خانههای مردم به هیچ کس هیچ ربطی ندارد مگر مشغول سازماندهی برای جامعه باشد! در خانه هرکسی، هرکاری میخواهد بکند. میخواهم مشروب بخورم خب بخور. من اصلاً میخواهم به جهنم بروم، خب به جهنم که میخواهی جهنم بروی برو. ولی حق نداری جامعه را جهنمی کنی. از خانهات که بیرون میآیی حریم خصوصی نیست، بدن خودم هست لباس خودم هست، بله، ولی خیابان خودت نیست. من عقیده ندارم! خب عقیده نداشته باش. ممکن است بنده هم بگویم من به چراغ قرمز عقیده ندارم میخواهم رد بشوم! میگوید بیخود عقیده نداری، چه عقیده داری چه عقیده نداری باید بایستی، حقالناس و حقوق عمومی است راجع به عقیدهات جداگانه باید صحبت کرد. آقا من بین خودم و خداست! دو بُعد دارد یکیاش بین خودت و خداست، ولی یکی دیگرش بین تو و مردم است من میخواهم خودکشی کنم میگوییم میروی به جهنم، میگوید میخواهم بروم جهنم! خب برو یک گوشهای خودکشی کن حق نداری وسط میدان شهر بیایی خودکشی کنی! حتی خودت را میخواهی بکشی حق نداری. پس حریم خصوصی و عمومی این هم یک مورد. 4) فرمودند – در حکومت و دولت دینی - من باید به گونهای جامعه را تربیت کنم که سبک زندگی و روش درست زندگی کردن را یاد بگیرید. الگوی مصرفمان غلط است. میزان طلاقمان بالاست، اعتیاد به مواد مخدر خانوادهها را اذیت میکند. نسبت به بعضی از کشورها وضعمان بهتر است اما این دلیل نمیشود. نسبت به بعضی از کشورها هم وضعمان بدتر است. نظام گمرکی ما مشکل دارد. – من عرضم را ختم کنم – ببینید این شرایطی که الآن داریم دیگر معلوم نیست تکرار بشود و فکر نکنم تا آخر همینطوری بماند، من ده سال دیگر نیستم ولی شما تا هزار سال دیگر باشید، این یادتان باشد ما این خطر را داریم که ده سال – بیست سال دیگر کسانی سر کارها بیایند، میدانید کربلا چه زمانی اتفاق افتاده؟ 50 سال بعد از پیامبر(ص). حالا این تشبیهها خوب نیست. از امام(ره) چقدر گذشته؟ سی و چند سال گذشته، هنوز 16- 17 سال به کربلا مانده! 16- 17 سال دیگر میشود، نسل کاملاً عوض میشود، اینها بچهها که میمانند فرق علی و معاویه را نمیدانند چه برسد به فرق حسین و یزید! میگفتند یزید اهل بیت است حسین هم اهل بیت است. حسین نوة پیامبر(ص) است و پیامبر شوهر عمه یزید هم هست. همهشان اهل بیت هستند! امیرالمؤمنین(ع) میگوید کار من به جایی رسیده که من را با معاویه مقایسه میکنند! اولین مسلمان را با آخرین مسلمان که از ترس به زور مسلمان شده مقایسه میکنند. 17- 18 سال دیگر میشود زمانی که کربلا اتفاق افتاد. یعنی آنهایی که امثال من زمان انقلاب 13- 14 سال داشتیم ما مُردیم، بعد دیگر هیچ کس از آنهایی که آن زمان بوده نیستند، یک عده هستند آنهایی که خیلی عمر کنند، چون زمان کربلا هم بعضی از اصحاب بودند خیلی پیر بودند خودشان هم مثل هم نبودند دزد شدند میلیاردر شدند، بعضیها فاسد شدند، بعضیها هم مثل سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و بلال، تا آخر پاک بودند. خواهران و برادران این فرصتی که الآن دست مدیران و مسئولین ما هست قرنها برایش زحمت کشیدند فقط این سیصدهزار شهید خود ما نبوده، بلکه میلیونها شهید است. میدانید چقدر آدم در شکنجهگاهها شلّاق خورده، چقدر تیرباران شدند و چقدر در تبعیدگاهها مردند، چقدر کتکها خوردند، کشتهها دادند، مدام منتظر امروز بودند که قدرت از دست استکبار و استعمار خارجی دست ملت با پرچم دین بیاید. همه آنها برای اینها شهید شدند بعد کار کمکم دست یک کسانی بیفتد که طرف نه دین دارد نه شرف دارد نه لیاقت دارد طلبکار هم باشند. این شرایط را که ما الآن هستیم به نظر من میرسد در تاریخ شرایطی مثل الآن از یک جهاتی اصلاً نبوده این اولین بار است. ما چندین بار داشتیم حکومتهایی که بیشتر خادم اسلام بودند و ادعا میکردند حتی شیعه دوره آل بویه، دوره صفوی، هیچ کدام اینطوری نبوده، این اولین بار در تاریخ هست همه ادیان و مذاهب، هیچ دین و مذهبی هم نبوده است اولین باری که یک رهبری دینی و مرجع میآید ملت میآیند میلیونها میلیون نفر و بدون اسلحه، و پیروز میشوند و نظامسازی میکنند با این که تمام قدرتهای جهان علیه آنها هستند و 40 سال هم مانده و مدام دارد در منطقه قویتر میشود و دهه 50 این ملت اینها را بیرون ریخت و دهه 90 اینها را از منطقه بیرون ریختند. اینها شوخی نیست. رئیس جمهور آمریکا میگوید هفت هزار میلیارد در عراق و سوریه خرج کردیم اما از اینها شکست خوردیم، یمن حیات خلوتشان بود از دست دادند. عراق در حلقومشان هضم رابع بود بیرون آمد. سوریه جنگ جهانی بود از بچههای ما و از این انقلاب شکست خوردند. در افغانستان مجبور شدند با ذلت رفتند. میدانید چند میلیارد اسلحه و امکانات آنجا گذاشتند، آنها فرار کردند خارج نشدند فرار کردند. قاسم سلیمانی را که زدند رئیس جمهور آمریکا گفت این هزاران هزار از سربازهای آمریکایی را اینها کشتند. این رئیس تروریستهای دنیاست که چگوآرا به قوزک پایش هنوز نمیرسد او را کشتی و بزرگترین تشییع جنازه جهان برایش اتفاق افتاد. در بیستتا ایالت آمریکا عکس ابومهدی را بالا رفتند و عکس رئیس جمهور خودشان را آتش زدند و گفتند تو تروریست هستی نه این. اینها در تاریخ نبوده، اینها بزرگترین پیروزیهاست خیلی بیسابقه است. ملت ایران هیچ وقت در دنیا عزیز و محترم نبوده است. جایی در دنیا نیست که بروی روشنفکران، علما و مردمشان تحسین نکنند. با این که میلیارد میلیارد دارند علیه ما تبلیغ میکنند در ذهن دنیا کردند که اینها از این کوچه به آن کوچه دارند همدیگر را میکشند بعضی از مهمانان که اینجا آمدند شوکه شدند، استاد دانشگاه بود از فلان کشور آمده بود میگفت من باور نمیکنم فکر میکنم خوابم! گفتم چطور؟ گفت ایرانی که من 20 سال است میشناسم با ایرانی که میبینم چطور شباهت دارد. اینطور تبلیغات، یک سرمایهای دست ما و شماست که دست هیچ کس نبوده است. اگر درست حکومت کردیم و مردم فهمیدند و باور کردند بزرگترین پیروزی تاریخ است و الا 20 سال دیگر کار تمام است. چون کار نهضت پیامبر را تمام کردند سر سیدالشهداء را بالای نیزه بردند ما و شما کی هستیم؟ فقط یک راه داریم که آن هم با حرف زدن و شعار نمیشود فقط با عمل. مخصوصاً مردم که نمیدانند شاه کیست امام کیست، هیچی نمیدانند، اینها هم مثل آن زمان هستند میگویند خب او که نوه پیامبر است آن هم که شوهر عمهاش هست، تقصیر هم ندارند بچههای آدمهای مجاهد انقلابی که لزوماً ادامه آنها نیستند او دنبال ذهن خودش هست از صفر شروع میکند همان سؤالات را او باید جواب بگیرد باید اطلاعات درست بدهید اینقدر نهادهای رسمی ما کوتاهی و تنبلی کردند که رهبری با مردم و با هرکسی که جلسه دارد میگوید شما به جهاد تبیین بروید چون مسئولین رسمی رسانهای ما اصلاً تبیین درست ندارند. این همه خدماتی که شده، بلد نیستند درست بگویند. این تنها راه حل است و راه حل دیگر هم نداریم و زیاد هم حرف بزنیم اثری ندارد مثل آن کسی است که طرف گفت 10- 20تا کتاب آشپزی خوانده هر وقت هم که او را میبینم میگوید مزاحم نشو دارم برنامه آشپزی میبینم آخرش املت جلوی ما میگذارد! کارمان را درست انجام بدهیم. نمیدانم شماها چه کارهاید؟ شاید هم هیچ کارهاید! ولی بالاخره تنها راه حل ما درست حکومت کردن، نوکری برای مردم، نوکری مردم برای خداست و باور کنند که اینها پاک هستند شریف هستند، خادم شما هستند، دزد نیست سادهزیست است. دیدید مردم چطوری قاسم سیلمانی را باور کردند، مردم اصلاً او را میشناختند؟ توی عمرش چند بار ایشان در تلویزیون و رسانه آمده بود؟ اینطوری نیست که هرچه توی چشم مردم فشار بدهید بهتر است! حالا فردا میبینید سه نفر بیشتر زیر تابوت ما نمیآیند بعد بگویید دیدید این را چطوری آمدند؟ برای این که مردم بفهمند چه کسی دین دارد چه کسی دین ندارد؟ چه کسی راست میگوید؟ چه کسی درست میگوید؟ دیدید چطور گریه میکردند؟ بچه 5 ساله گریه میکند، بچه مدرسه کلاس اول یک جوری اشک میریزد انگار مادرش مرده! تا یک پیرزنی از پشت کوه، نهضت کاموابافی شروع کردند نذر سلیمانی در دهات و روستاها لباس کاموا بافتند که توی زمستان به مردم بدهند. اینها همین مردم همین نسل جوان، همین نسلی که در آن حججیها هستند کم نیستند اما چشم همهشان به دولت، مجلس و دستگاه قضایی است. اگر این انقلاب و نظام شکست بخورد امام(ره) میگفت تا پانصدسال دیگر نمیگذارند ما نفس بکشیم چون اینها باور نمیکردند که اسلام چنین قدرتی دارد. این را امام(ره) چند بار گفت، گفت یادتان باشد اگر این دفعه ما شکست بخوریم این دفعه تا پانصد سال نمیگذارند ما نفس بکشیم. دیگر رفت تا معلوم نیست چه زمانی؟!
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی